ایلیاجونایلیاجون، تا این لحظه: 8 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

مهمون ناخونده

کوچه اردیبهشت

خيالت نشسته روى تك تكِ دانه هاى تسبيحم اجابت شو همين يك شب قول ميدهم "قَدرَ"ت را بدانم صدا کن مرا صدای تو خوب است صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است که در انتهای صمیمیت حزن می روید ... کوچه اردیبشهت را بگذری شکوفه ها را دانه به دانه به پایت می ریزم من بادم در موهایت می پیچم بارانِ بهار نارنجم بسویت می تازم دفتر خیال را می بندم و با مُشتی واژه ی عاشقانه میبوسمت♡...
24 ارديبهشت 1399

تو جزیی از منی

این روزها خورشید از پشت ابرهای شب زدهِ تاریک طلوع نمیکند... صبح های من، با گشودن چشمان پر فروغ تو آغاز میشود و تمام خانه ام میشود، خورشید!!! تو جزیی از منی دیگر نه زمان و نه مرگ هیچ یک عطش مرا از سرچشمه ی وجود و خیالت بی نیاز نمیکند... ...
21 ارديبهشت 1399

...

️ ️ یه روز اردیبهشتی که اصرار کردین من پیاده برم خونه بابابزرگ که شما با دوچرخه بیاین اما وسط راه با دیدن و تماشا کردن یه اسب راه ده دقیقه ای بیشتر از یکساعت طول کشید ️ ...
16 ارديبهشت 1399

از قرنطینه به بــهـــار

راستی من نمیدانم این درخت ها این آسمان این گل ها ؛ باران ، این هوا کلا این بهار این اردیبهشت ؛ دلشان برای تو تنگ نشده ؟! برای نگاهت ؛ برای خنده های از سر ذوقت ... فیتیله ی عمرت بکشد پایین ! این نفرین را به خودت بگیر " ویروس چشم بادامی" از قرنطینه به بهار ..‌‌. به گوشم : دلم تنگ است ... ...
10 ارديبهشت 1399

آخرین فــروردیـن قرن

آخرین شبِ آخرین فروردین این قرن هم تمام شد دیگر هیچ فروردینی با هزار و سیصد شروع نخواهدشد.... براستی که چه زود میگذرد و چه زود دیر میشود با آرزوی بهترین ها‌‌... وپایان همه دل خستگی ها ورفع گرفتاریها اول اردیبهشت ماهت مـــبــارکـــ پســـرکــم ... عکسی از گلپسری با عکاسی خودش ...
1 ارديبهشت 1399
1